Persian Abstract

مقدمه: اختلال افسردگی اساسی از رایج­ترین اختلالات روان‌شناختی است که با متأثر ساختن عملکرد فرد، عوارض منفی متعددی را به دنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نگرش­های ناکارآمد و تاب­آوری در زنان مبتلا به افسردگی اساسی انجام شد. مواد و روش ­ها: اﻳﻦ مطالعه از ﻧﻮع نیمه­تجربی است. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه­کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان‌شناختی شهر ساری در سال 1398 بود که بر اساس معیارهای ورود، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. 8 جلسه آموزش درمان مبتنی بر شفقت توسط پژوهشگر آموزش­دیده برای گروه آزمایش برگزار گردید. برای گروه کنترل مداخله­ای انجام نشد. داده­ها توسط پرسشنامه­های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، مقیاس نگرش­های ناکارآمد و پرسشنامه تاب­آوری جمع­آوری و با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه­گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ­ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت در افزایش راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه و تاب­آوری و کاهش نگرش­های ناکارآمد در زنان مبتلا به افسردگی اساسی اثربخشی معنی­دار دارد (001/0p<). نتیجه­ گیری: طبق نتایج حاصل از این مطالعه، راهبردهای تنظیم هیجان، نگرش­های ناکارآمد و تاب­آوری در افراد مبتلا به افسردگی اساسی از طریق درمان مبتنی بر شفقت قابل اصلاح است.

Title

Effectiveness of Compassion-Focused Therapy on Emotional Regulation Strategies, Dysfunctional Attitudes, and Resilience in Women with Major Depression

Abstract

Introduction: Major depressive disorder is one of the most common psychological disorders that affect a person's performance, leading to several negative side effects. This study aimed to evaluate the effectiveness of compassion-focused therapy on emotional regulation strategies, dysfunctional attitudes, and resilience in women with major depression. Materials and Methods: This study was semi-experimental. The statistical population included people with major depression referred to counseling and psychological services centers in Sari. They were selected by purposeful sampling and were randomly assigned to the experimental group (15 people) and the control group (15 people). Eight sessions of compassion-focused therapy were performed for the experimental group, and no intervention was performed for the control group. Data collection tools included the Emotional Regulation Strategies questionnaire (CERQ), Dysfunctional Attitude Scale (DAS), and Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Data were analyzed using a mixed analysis of variance with repeated measures. Results: The results showed that compassion-based therapy has a significant effect on increasing adaptive emotional regulation strategies and resilience and reducing dysfunctional attitudes in women with major depression (p<001). Conclusion: According to the results, emotional regulation strategies, dysfunctional attitudes, and resilience can be corrected in women with major depression through compassion-focused therapy.